رد شدن به محتوای اصلی

طعم عشق به میهن

میترادات دختر مهرداد پادشاه اشکانی خواب دید ماری سیاه به شهر حمله نموده سربازان مار را به بند کشیدند و چون پدرش آن مار زشت را بدید دست او را گرفته و به مار پیشکش کرد مار بدورش پیچید و او را با خود از شهر ببرد چون از شهر دور شدند ماری دیگر بر سر راه آنها سبز شد و بدین طریق میترادات از مهلکه گریخت به سوی شهر خویش باز گشت مردم شادی می کردند و نوازندگان می نواختند او هم شاد شد اما همه چیز برایش غریبه و نا آشنا بود چون بر لب جوی آبی نشست موهای خویش را خاکستری دید زنی کامل در آب دیده می شد از ترس از خواب پرید و ساعتها بر خود لرزید . میترادات در آن هنگام تنها 14 سال داشت . چند سال گذشت در پایان جنگ ایران سلوکیان (جانشینان اسکندر) فرمانروای آنها اسیر شده و به ایران آوردنش .

آن شب در زیر نور مهتاب مهرداد به دخترش میترادات گفت ای عزیزتر از جان می خواهم همسر دمتریوس فرمانروای اسیر شده سلوکیان شوی . رایزاننم می گویند اگر دمتریوس را عزیز داریم در آینده او دودمان سلوکیان را تضعیف خواهد کرد و در نهایت ما می توانیم برای همیشه آنها را نابود کنیم و تو می دانی آنها چقدر از ایرانیان را کشته اند آیا قبول می کنی همسر او شوی ؟ دختر به پدر نگاهی کرد و خوابش را بیاد آورد .
در دل گفت آه ای پدر ، آه ای پدر من این مار را قبلا در خواب دیده ام و می دانم کی باز خواهم گشت زمانی که دیگر نیمی از موهایم سفید شده اما بخاطر ایران و شادی مردمم خواهم رفت .

سرش را پایین انداخت و گفت پدر هر چه شما تصمیم بگیرید همان می کنم پادشاه ایران دخترش را در آغوش گرفته موی سر او را بوسید و گفت دخترم می دانی که چقدر دوستت دارم .
میترادات در دل می دانست آغوش مار در انتظار اوست اما صدای شادی ایرانیان آرام ش می کرد همچون آرامش آغوش پدر ، و آرام گریست .
اندیشمند میهن دوست کشورمان ارد بزرگ می گوید : گل های زیبایی که در سرزمین ایران می بینید بوی خوش فرزندانی را می دهند که عاشقانه برای رهایی و سرفرازی نام ایران فدا شدند .
سالها گذشت میترادات که به ایران باز گشت همه چیز همانگونه بود که در خواب دیده بود بر لب همان جوی آب نشست خود را در آن دید اشکهایش با آب جوی در هم آمیخت و طعم میهن پرستی را برای روح و جان ایرانیان به یادگار گذاشت .


یاسمین آتشی

منبع سایت داستان کوتاه

طعم عشق به میهن

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

با یادآوری رخدادهای بد زندگی، خویش را نیازاریم. فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی

خراب کاشانه ای که با نابودی شادی دیگران، بنا شده باشد. فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی اُرُد شادی را در بی بندوباری نمی بیند، شادی آرزوی پاک همه آدمیان است. فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی سرزمین شاد را، هیچ شکستی، ناتوان نمی سازد. فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی غم، سیاهچال توانایی هاست. فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی ستایش غم، تمجید از مرگ است. فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی سرزمین غمزده، میراثی برای آیندگان ندارد. فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی از آدمیانی که به دنبال غم هستند، باید هراسید. فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی از دیگران نخواهیم، رخدادهای اندوهناک گذشته خویش را برایمان بازگویند. فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی از شنیدن آهنگ ها، داستان ها و رویدادهای غم انگیز، دوری کنیم. فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی از مردم غمگین، نمی توان امید بهروزی و پیشرفت کشور را داشت. فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی اندوه گذشته را نباید خورد، که بیماری ساده را، کشنده می کند. فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی آدم غمزده، توان نگهبانی از دستاوردهای خویش را ندارد. فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی با یادآوری رخداده

نکته های آموزنده

" هرگز کسی که استعداد خوبی در تایپ کردن دارد پروفسور نخواهد شد!!!" . لوسی اسمیت " زندگی آنقدر کوتاه است که بعضی ها فقط میرسند کارهای ضروری خود راانجام دهند!!!" . فرد هند فاین " بدي را با عدالت پاسخ دهيد، مهرباني را با مهرباني" . كنفوسيوس " در پشت هیچ در بسته ای ننشینید تا روزی باز شود . راه کار دیگری جستجو کنید و اگر نیافتید همان در را بشکنید" . ارد بزرگ " اگر قرار است انسان روزی تعادل روحی خود را از دست بدهد و بشکند بهتر آن است که در جوانی باشد چرا که بعد از آن محکمتر وقدرتمند تر زندگی خواهیم کرد!" . آرید هالاند " زندگی کردن چون مجموعه ای ست از لایه های زیرین یک سازنده گی عاشقانه ایست که دوباره و دوباره در طول زندگی بازسازی می شود اینرا زمانی باور می کنی که آنرا امتحان کرده باشی!!!" . بیورنست یئرن " انسان آن چیزی خواهد شد که خود باور دارد!" . أودنه ساندروُل " هر چیزی که بیرون از محدوده آبرو باشد جز شکست وتباهی نتیجه ای نخواهد داشت!!" . سامر سومروم " اگر می خواهی بزرگ شوی ، از کردار نیک

پرستاران مهربان و دلسوز، نغمه خوش زندگی دوباره هستند. فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی

بسیاری از ورزش های قهرمانی، با خرد و اندیشه همراه نیست. ورزش برای تندرستی است و زیاده روی در آن، تباهی در پی دارد. فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی زیبایی نوروز در سادگی آن است، آن را پیچیده و پرتجمل برگزار نکنیم. فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی جشن و بزم نوروز با تار و پود زمین آمیخته، چرا که آغازگر دوباره ی بیداری، دگرگونی و زایش است. فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی با جشن ها، بویژه نوروز هر سال، دوباره زاده می شویم. فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی تندرستی، پاداش نیک زیستی است. فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی تندرستی، پیش نیاز هر آرمان باشکوهی است. فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی تندرستی، پرشگاه روان بیدار است، برای گشودن دروازه های پیروزی. فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی کوشش برای تندرستی همگانی، یکی از مهمترین کارهای دیوانسالاران است. فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی گرفتار شدن در روزمرگی، بلای خاموش عرصه بهداشت و درمان است. فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی پرستاران مهربان و دلسوز، نغمه خوش زندگی دوباره هستند. فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی پزشک، نماد ادب و امید است و